Monday, July 25, 2005

خود بودن


اويل مرداد 1384
تا حالا تو رفتار آدما دقت كرده بودي ؟ فهميدي كه بيشتر آدما خودشون نيستند ؟
تو آشپزخونه بودم ، كه اين سؤالها به ذهنم رسيد و گفتم بد نيست تو وبلاگم بنويسم
آره داشتم ميگفتم . دقت كردي تا حالا ؟
انسانها ( اما نه همهء آنها ) ، بسته به شرايط يا محيط يا رودروايسي يا ترس و يا هر چيز ديگهاي ، از جلد خودشون خارج ميشن و خودشون را كنار ميگذارند و نقش بازي ميكنند ، يعني ماسك ميزارند
مثلا يك سخنران به دليل بعضي مسائل سياسي-مذهبي ، از گفتن بعضي مطالب خودداري ميكنه يا حرف هايش را از فيلتر رد ميكنه و سانسور انجام ميده . بخاطر چي ؟ بخاطر ترس و حفظ موقعيت
يك دوستي بخاطر حفظ رابطهء دوستانه بر طبق خواسته هاي طرف رفتار ميكنه
يك فرزند بخاطر خوب جلوه دادن خودش ، از خواسته هاي واقعي اش چشم پوشي ميكنه و يا در خفا انجام ميده . مثلا علاقه داره كه تيپ روز بزنه اما ميگه أأأأأأأ ، اينقدر از اين تيپ ها بدم مياد . يا دوست داره مشروب بخوره اما بخاطر خوب جلوه دادن خودش ، از خوردن مشروب در جايي و در جمعي دست ميكشه
يا فردي در هر جمعي يك شخصيتي متفاوت از خودش بروز ميده
اما بعضي ها هم هستند كه در هر شرايط ، در هر محيط و در هر رابطه اي ، خود خودشون هستند و هيچ تغييري از خودشون نشون نميدن .عقيده شان را بخاطر ديگران و بخاطر حفظ شرايط عوض نميكنند . به نظر من اين اشخاص ، مخالف هاي زيادي دارند ، چون بر طبق ميل ديگران عمل نميكنند
ديدي بعضي ها پيش شخص اول ، پشت سر دومي حرف ميزنن و تا به دومي ميرسند ( واقعا ببخشيد ) از اونجاش هم ميخورن . به اين جور آدما نميشه اعتماد كرد
بابا جون من ، رك باش ، نترس . اما يادت هم باشه كه احترام خيلي خيلي واجبه
فلاني زنگ ميزنه ميگه ميخوام بيام خونتون .طرف حالا كار داره ها ، تو رودروايسي گير ميكنه و ميگه قدمتون روي چشم . بعد هم كه مهمون ها ميان ، اصلا تحويلشون نميگيره . بابا اجبااااا ......!!!!!! خودش نتونسته بگه نه بعد حالا بي احترامي به مهمونا هم ميكنه و صدتا بدوبيرا ميگه . بدبخت اين جور مهمونا
يك چيز پيش مياد ، ميگه نميتونم بگم نه ، خيلي زشته . بعدش كه تو گل فرو رفت خودش حال ميكنه
هركي خربزه ميخوره ، چي ؟... آي باريكلا ، پاي لرزش هم ميشينه
ميگن كه بگم نه طرف ناراحت ميشه و بهش برميخوره . ديگه اين مشكل خود طرفه . بايد جنبهء نه گفتن را داشته باشه
ما بايد به خودمون هم احترام بگذاريم و خودمون را تحويل بگيريم ، در غير اين صورت از بقي نبايد انتظار داشت . اينو مطمئن باش . پس اول خدا ، بعد خودت ، بعد بقيه
زندگي ، نقطه سر خط است
موفق و پيروز و سربلند باشيد
نوشته : خودم

شعر قشنگي براي منه

وقتي جاي خنده ، غم ، ميشينه روي لبام
تشنهء نوازشم ، خسته از خستگيام
وقتي كه دستاي من گرمي دستي ميخواد
وقتي يك لحظه خوشي به سراقم نمياد

تو ميتوني غمامو خواب كني گونه هاي خيسمو پاك كني
تو ميتوني دلمو شاد كني منو از درد و غم آزاد كني

ميل جنسي و سكس


اول اين سوال مطرح ميشه كه سكس بده يا خوبه ؟
خوب هركسي يك جوابي به اين سوال ميده . كلمهء سكس و خود سكس و ميل جنسي در ذهن بعضي ها بد جا افتاده و فكر ميكنن كه سكس بده

در يك جمعي كه همه در حال گفتگو هستند ، كلمهء سكس را مطرح كن . همه ساكت ميشن وتوجه شان به كسي جلب ميشه كه اين موضوع را مطرح كرده

ميگي سكس خوبه ، بعدش اكثراً ميگن كه كه اين آدم هوس باز ، شهوتي و آدم كثيف و غير قابل اطمينانيه ، و نظرشون نسبت به تو بر ميگرده

مسأله اينه كه سكس بد جا افتاده رابطهء درست سكس ، راهيه براي ارضاي ميل جنسي ، براي تجربهء به ياد ماندني ، براي آرامش و راهي براي از بين بردن عقده هاي رواني حاصل از واپس زدگي ميل جنسي هر چيزي در حال تعادل خوبه ، نه افراط و نه تفريط

انسان سالم نياز به ارضاي ميل جنسي دارد . حالا يكي ميل جنسي اش زياده يا ديگري كم . نبايد به كسي كه ميل جنسي در اون زياده برچسب خراب بودن ، و كثيف بودن زد

اگر كمي اطلاعاتمان را راجع به سكس ، ميل جنسي ، و رابطه ها بالا ببريم و عقيده هاي نادرست نسل هاي گذشته را به همراه نداشته باشيم و دنبال نكنيم ، نظرمان راجع به سكس تغيير ميكنه

چرا خانواده ها به جوانان و نوجوانان خودشان آموزش صحيح را نميدن و راحتشان نمي زارن . چرا يك كتاب راجع به مسائل جنسي ، دوران بلوغ ، بيماريهاي حاصل از مقاربت هاي جنسي و راههاي جلوگيري از آن ، و بسياري از همين مسائل را در خانه و در دسترس آنها قرار نميدن و در كتابخانه هايشان ندارند

چرا به دخترها بدبين هستيم و ميشيم . چرا جواني نبايد تجربهء سكس را قبل از ازدواج داشته باشه و بخاطر همين بره ازدواج كنه و بعدش چيزهاي اساسي تري را كه براي ازدواج ملاك هستند را مورد توجه قرار نميده و بعدها مشكل در زندگي اش پيش بياد

چرا خانواده ها مانع دوست شدن پسرهايشان با دخترها و مخصوصا دخترهايشان با پسرها ميشوند
آموزش راه اول و اساسي ترين راهه
سايت ها ، وبلاگ ها و كتاب هايي وجود داره كه خواندن آنها براي جوون ها لازم و حتي واجبه . من هم بدين منظور ، آخر همين نوشته ها ، سايت ها و وبلاگ هايي را به شما عزيزان معرفي ميكنم كه من با خوندنشان تونستم نظرم را راجع به اين مسائل عوض كنم و افق هاي روشن تري را ببينم و خودم را محدود نكنم و عذاب وجدانم را از بين ببرم
بعضي از ما چقدر راجع به اثرات بد و خوب و طريقهءصحيح ارضاي ميل جنسي ، راجع به رابطهء صحيح جنسي ميدانيم ؟
چرا بعضي از جوانها ونوجوانها و مخصوصا پسرها بايد از ارضاي ميل جنسي ترس داشته باشيم و اين را ، كار بدي بدانيم و بعد از انجام آن دچار عذاب وجدان و پشيماني شويم
اين يك ميل طبيعي است كه خداوند در تمام انسانها قرار داده . اگر اين ميل به درستي ارضا بشه و در راه درست هدايت بشه ، ميتونه به انسان در انجام كارهاش و در ايجاد آرامش كمك كنه و به مرتبهء خوبي برسونه

و اگه به این میل توجه بشه و به درستی ارضا بشه در درمان افسردگی هم میتونه موثر باشه


پاك و نجيب بودن انسانها و مخصوصا دخترها ، ربطي به سكس داشتن يا نداشتن ، دوست پسر يا دوست دختر داشتن يا نداشتن نداره . پاكي در ذات و در دل انسانه

خود بودن خيلي مهمه . مثلا به يكي ميگن : اين چه پسر خوبيه . دوست دختر نداره و اصلا اهل اين حرفا نيست ( به خيال خام خودشون) آره ديگه
و شايد اصلا اون چيزي كه ما مي بينيم ، از درون چيز ديگري باشه
متاسفانه كه من هم اين طوري در اطرافيان و آشنايان و فاميل و دوستا در رفتم . اما من مي خوام خود واقي باشم . ميخوام رفتارم اين نباشه . نميخوام اون چيزي باشم كه ديگران مي بينند
يك بار پيش اومد كه يكي گفت : مهدي اون روز تنها بوده . دوست دخترشو اورده خونه . بعد ديگريه به حالت دلسوزانه و همراه نصيحت گفت : نگووووووووووووو ... . مهدي پسر خوبيه ، اهل اين حرفا نيست
كه اين منو خيلي حرص ميده و عصبانيم ميكنه . آخه من چي بگم . آخه تو از كجا ميدوني كه من درونم چيه
اون زمان هم من اصلا دوست دختر نداشتم . ولي خيلي دوست دارم كه دوست دختر داشته باشم . آخه من هم در انتخاب ، بهترين چيزارو ميخوام كه اين يك عيب منه
پس الكي و سرسرانه قضاوت نكنيم
بياييد و قول بديم كه خودمون باشيم

اين هم مطالبي از كتاب بيانديشيد و ثروتمند شويد

ميل جنسي علاوه بر لذت بخشيدن سه عملكرد مهم ديگر در زندگي انسان متمدن دارد كه عبارتند از : 1ميل جنسي بقاي بشر را موجب ميشود۲- ميل جنسي به حفظ سلامت كمك ميكند۳- ميل جنسي تبديل شده و هدايت شده در ساير كانال ها با ايجاد نيروي مضاعف ، استحكام شخصيت و ابتكار عمل دست در دست خود دروني عمل ميكند تا انسان به آنچه ميخواهد دست يابد


تبديل ميل جنسي عبارت است از توانايي تغيير دادن ميل ارتباط فيزيكي به ميل مشابهي براي ابراز مطلبي در زمينهء هنر ، ادبيات ، علوم ، فروش يا هر مطلب ديگري

تبديل ميل جنسي به هيچ وجه به عمل طبيعي جنسي ( كه در يك زمان مناسب انجام ميشود ) ربطي ندارد ، اما وقتي اين نيرو تبديل ميشود ، ديگر تمايلي به عمل فيزيكي وجود ندارد . به اين ترتيب كار ديگري كه به مراتب حياتي تر و مهمتر است با همان نيرو انجام ميشود

نيروي جنسي تبديل شده ميتواند گرماي دست دادن فرد را افزايش دهد ، به صدايش قدرت دهد و به شخصيت اش جذبه دهد . اين نيروي تبديل شده ميتواند به او كمك كند كه در زمرهء كساني قرار گيرد كه وجودشان مورد تحسين بشريت است . فردي كه نيروي جنسي خود را تنها در ابراز فيزيكي جنسي بكار ميگيرد تنها زماني متوجه ميشود چه چيز را از دست داده است كه پس از گذشت سالها در ميابد كه چرا به موفقيت دست نيافته است

نوشته : خودم

http://www.taktaz.com/education/

http://doctorha.blogfa.com/

http://www.geocities.com/fisgo2003/

http://www.aids-ir.org/index_1.html

Monday, July 04, 2005

امان از بيكاري


دوشنبه ، 13 تير ، 1384

واي از اين بيكاري . شب ساعت 2-3 ميخوابم ، ساعت 11-12 بيدار ميشم ، اشتهايي به صبحانهء تكراري هم ندارم . بعد از ناهارهم بيحال تر و كسل تر ميشم و با زحمت خودمو نگه ميدارم تا نخوابم . فكر ميكنم كه چه كار كنم ، كجا برم ، از كجا شروع كنم . در حالي كه وقتم بيهوده ميگذره من دارم فكر ميكنم ، فكر ، فكر ، فكر..... . سه سال دارم فكر ميكنم ، دارم آينده ام را ميبينم ، ميبينم به كجا خواهم رسيد اما يك مشكل وجود داره . عمل نميكنم . دست به كار نميشم
اولين سال كنكورم به هوافضا ، دانشگاه سراسري تهران ، به رتبه و به خيلي از آرزوهام فكر ميكردم همش از چيزي حرف ميزدم كه انگار صددرصد بهش خواهم رسيد ، ولي اينطور نبود . كائنات به كسي كه دست به كار نشه كمك نميكنه
آدم وقتي تجربه را لمس ميكنه بعضي چيزارو ميفهمه
آدم وقتي بيكاره ، بي حوصله تر و خسته تر ميشه و ميلي به انجام هيچ كاري نداره . از يك روز پر كار لذت ميبرم ، البته نه كاراي الكي و بي خود
بعضي ها با آواز خوندن مثل نوشتن آروم ميگيرن و خالي ميشن ، مثل خودم . وقتي از ته دل و با صداي بلند ميخوني ، اينقدر خالي ميشي كه دلت ميخواد بشيني و هيچ كاري نكني
آواز خوندنو دوست دارم ، اما خواننده شدن را به اندازهء اون نه . خوانندگي ر ا به خاطر معروف شدنش دوست ندارم . دوست دارم براي خودم بخونم ، دوست دارم تنها باشم و بخونم تا بتونم خالي و آروم بشم
امرز هم هدفون گذاشتم توي گوشم و شروع به خوندن كردم . نميدونستم صدام چقدر بلنده ، فقط از ته دل ميخوندم

در هرجا كه هستيد ، و با هر چه كه در اختيار داريد ، كاري بكنيد
نوشته : خودم

روز كنكور



روز كنكور
پنج شنبه ، 9 تير ، 1384

امروز روز پركاري براي من بود ، يا شايد هم براي بيشتر كنكوري ها
حدوداي ساعت 6 صبح بيدار شدم . ورزش كردم ، دوش گرفتم ، صبحانه خوردم و رفتم سر جلسه . دلهره نداشتم چون كم خونده بودم . هر چه زودتر ميخواستم تموم بشه . فقط با زدن ادبيات و زبان و معارف حال كردم . سر جلسه خيلي گرم بود و همينطور عرق ميكردم . تا جايي كه تونستم به سوالها جواب دادم . ولي بيشتر بيشترش موند چون بلد نبودم
بعد از ظهر هم كنكور هنر داشتم . اين يكي را همينطوري شركت كردم . هنر كه چيزي بارم نبود . فقط رياضيشو تا حدودي بلد بودم
حوزهء امتحان هم دانشگاه تربيت معلم بود . كلي راه رفتم . فقط از دم در تا حوزه 15 دقيقه راه بود ، البته اگه تند راه ميرفتي . ولي اتوبوس و تاكسي اگه شانس مي اوردي بود
ديگه عصري اومدم و رفتم دوش گرفتم تا خستگيم در بره . بعدش حاضر شديم رفتيم خونهء دوست بابام . مهرشهر كرج بود
با اينكه امروز زياد راه رفته بودم و فكرم خسته بود ، باز با خواهرم رفتيم قدم زديم . و شب هم كه اومديم خونه يك قليون دوسيب چاق كردم و با خواهرام كشيديم . به نظرم هرچقدر كه خسته هم باشم بايد دورو بريامو تنها نزارم و بهشون حال بدم
امروز برام پنجشنبهء خوبي بود ، حس خوبي داشتم ، و پر انر‍‍‍‍ژي بودم
ميدونستم كه اين تجربه به دردم ميخوره و به نفع منه
هدف هاي زيادي دارم . خوشحالم چون ميخوام در راه هدف هام گام بردارم
فقط امروز در اختيار توست ، برخيز و براي كار آماده باش و از هيچ چيز بيم نداشته باش

به اميد يك روز زيباتر.
پيروز باشيد

نوشته : خودم