صداي من
صداي من از درون من است
صداي من از غم دل من است
صداي من از دلتنگي ست
صداي من از خستگي من است
من آن زنداني
در سلول انفرادي
در صحرايي دورافتاده
كه كركس هاي ذهنم ، مي بلعند ذره ذرهء وجودم را
آه ، صداي من نالهء من است
عشقي وجود ندارد
عشق مرد و
افتاد لاشه اش در وادي ذهن
شايد هم من عينك بدبيني ام را از چشمان دركم برنداشته ام
عشقي پيدا نيست
شايد هوس باشه
هوسي رودگذر
شايد هم خودخواهي باشد
صداي من از غم دل من است
صداي من از دلتنگي ست
صداي من از خستگي من است
من آن زنداني
در سلول انفرادي
در صحرايي دورافتاده
كه كركس هاي ذهنم ، مي بلعند ذره ذرهء وجودم را
آه ، صداي من نالهء من است
عشقي وجود ندارد
عشق مرد و
افتاد لاشه اش در وادي ذهن
شايد هم من عينك بدبيني ام را از چشمان دركم برنداشته ام
عشقي پيدا نيست
شايد هوس باشه
هوسي رودگذر
شايد هم خودخواهي باشد
0 Comments:
Post a Comment
<< Home