Monday, April 10, 2006

نميدانم چه بنويسم

نميدانم چه بنويسم
چه بگويم
فكرم ، درونم ، دريايي از كلمات و آهنگها در خود دارد
كه امواجش بر ساحل انگشتانم
كه قلم بر دست دارد ، فرو ميريزد
و ورق ، همانند شنهاي ساحل
آبهاي امواج را بر خود نقش ميكند
برگه هاي سفيد
با قلقلك هاي قلم
خود را ارضا ميكند
و آن دو مونس من اند
آرامشي در من پرواز ميكند و
خوابي در چشمانم موج ميزند

0 Comments:

Post a Comment

<< Home